شعرهایم
هر شب؛
شعرهایم را میبوسم،
به امیدی که
زیر لب زمزمهاش میکنی!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
هر شب؛
شعرهایم را میبوسم،
به امیدی که
زیر لب زمزمهاش میکنی!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
سه شعر سپید کوتاه (هاشور) از فاطمه عسگرپور
(1)
دل است دیگر؛
گاهی پروانهام میکند وُ،
دور تو میگردم.
(2)
سالهائی درازست،
شعرهایم میبارند...
***
موهایم سپید شدهاند.!
(3)
نیمه شب میبوسد
شیشهی پنجرهی احساسم را
رویای تو...
***
-یادت مهتابیست!
#فاطمه_عسگرپور
سه شعر کوتاه از #لیلا_طیبی (رها)
(1)
پنجرهام،،،
بُغض کردهست!
گمانم؛
آسمان هم
هوس باریدن دارد!
(2)
طاقت دل به سر آمد!
یادگاریهایت را جمع کردهام...
--یا بیا ببر،
--یا بیا بمان!
بی تو، هیچ چیز دنیا
--مفهومی ندارد.
(3)
جای خالیی تو را
با چه میتوان پر کرد؟!
***
قاب عکس؟
یا بغضهای شبانه؟!
#لیلا_طیبی (رها)
بانو "زینب ساعدی" متخلص به "س_شاپرک" شاعر ایرانی، زادهی 12 بهمن ماه 1361 خورشیدی در ساری مرکز استان مازندران است.
وی حدود یک سال است به سُرایش اشعار نو و سپید اهتمام ورزیده و از اعضای کانون شاعران معاصر، کانون شاعران نو، کانون شعر آزاد، کانون شعر ایران و انجمن پایایسم ایران است.
تاکنون کتاب مستقلی به چاپ نرسانده، اما اشعارش در دو کتاب مشترک خوشه خوشه و کتاب سال بابان 8 چاپ و منتشر شده است.
??نمونه شعر:
(1)
خیال که میرود
به مهمانی دل
شب
از پایههای ذهن بالا میرود
و سر میگذارد
بر بالین عاشقانهها
تا من
تو را در دریای آغوشم
غرق و
بوسه باران کنم
با شعرهای از سر دوستت دارم.
(2)
سیل خواب
گرفته سرزمین چشمهایم را
نیست شبی
سوی سرزمین فانوسها
میپندارم
تاریکی تمام من است.
(3)
بر حواس کدام پنجره نشستهای!
که قلب چشمانم
از تپش نمیایستد
مسافر کدام قطار چشمهایم هستی؟
که جادهاش پایان ندارد
فرتوت کدامین احساسی؟
فرو نمیریزی از قاف دل
و من
مشوّش و درمانده
چشم میدوزم
به پیراهن خیال
با هزاران رنگ خزان
منتظر
تا بهار سبز از راه رسد
تا دردهایم
بیاضطراب
التیام یابند با سرانگشتان عشق.
(4)
ردیف که میشود
قافیهی نگاهت
در غزل چشمهایم
انجمنی بر پا شده در دل
جذابی چون چوب لای چرخ شعرهایم
تمثیلی از میترا و مهشید
بر دامان روزها و زاجها
مالامال از خاطرات خاطری شیرین
میخواهم مثنوی بنویسم
از ابیات قانونمند احساس
تا قرص خوابی باشد
برای بیقراریهایمان
انگار آدمها همه بیمار و بر بال شاپرک نشسته
مهیّای پروازی حبس ابد را.
(5)
همسفر غم
با دوچرخهی خستهای
پا میزند در رکاب زندگی
تا برساند مهتاب را
به خانهی صبح
پاسبان غرور است و
از حنجرهی شب
فریاد میزند
سکوت را
پدر!
بمان برایم
تا ابد.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
استاد "پرویز مخدومی"، شاعر کوردستانی، زادهی اسفند ماه 1341 خورشیدی در روستای قوچاق شهرستان قروه استان کردستان و اکنون ساکن بندرانزلی است.
ایشان تحصیلاتش را در رشتهی جامعه شناسی، دانشگاه تبریز به اتمام رساند و از سال 1366، به مدت چهار سال مسئول کانون شعرا و نویسندگان آموزش و پرورش استان کردستان بود.
ایشان از دوره جوانی در دبیرستان به شعر علاقهمند شد و در آن دوران، تعدادی از اشعارش در مجله جوانان، چاپ و منتشر شد.
او که در سال 1365، در جشنوارهی شعر منطقهای، سازمان تبلیغات اسلامی، نفر اول شد؛ بیشتر به هایکو و شعر کوتاه گرایش دارد.
??نمونه شعر:
(1)
درون سینه نالانی دل ای دل
حدیث موج و طوفانی دل ای دل
چو گیسوی چمن بر شانهی باد
چرا امشب پریشانی دل ای دل
(2)
من و ذهنی به رنگ و بوی پاییز
پریشان برگهای عبرت آمیز
چه خوش باشد لب آیینهی نهر
من و تنهایی و شعر دلانگیز
(3)
سنگینم از خویش و
رویاهای فرو ریخته بر شانهی تو
سنگین
سنگین
میچینم از کشالهی جاده
مغز نگاهی فرو پاشیده
و نشستههای سنگی
میبینمت بر کنارهی ماه
زلال ایستادهای
به شستن چشمهای خاک آلود
و جامههایی به چرک تنگی
میبینمت در آستانهی شکفتن
ستارهی بادامی!
(4)
دلم را زدم
یک بار به سیم آخر
یک بار به دریا.
(5)
آوای گنجشک
سنگینی میکند
روی شاخه.
(6)
در دیدار با دریا
چیزی نگفتم
کف زدم.
(7)
در سراشیب شب
راهمان را تغییر داد
کرم شبتاب.
(8)
باد شامگاهی
ماه پت پت میکند
درون برکه.
(9)
در آینهی بغل دست
اشیاء از آنچه فکر کنی
به من نزدیکترند.
(10)
موقع عکس گرفتن
سایهام در آب
دست و پا میزد.
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
منابع
- گفتگو نگارنده با شاعر.
- پیج اینستاگرامی شاعر (چوب شعرهای ساحل)
سه شعر سپید کوتاه (هاشور) از #لیلا_طیبی (رها)
(1)
فلاکت داشت
حالِ کارگرِ سیاه...
...
میان ثروتی بیپایان
در معدن الماس!
ــــــــــــــــــــــــ
(2)
آسمان که دلش میگیرد،
--ابری میشود
نمیدانم
چرا من،
هوای گریه دارم!
ـــــــــــــــــــــــ
(3)
برو!
ماندن بیفایدهست،،،
اگرچه؛
دلِ رفتن
نداری!
#لیلا_طیبی (رها)
مجموعه اشعار هاشور 48 #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
(1)
در نهادِ کدامین حادثه
(قیدت) کنم؟
تا تو،
مقید به (فعل آمدن) بشوی!
(2)
انار ترک خوردهست،
--لبخندت!
میکِشاند به خوردن
پاییز نگاهم را...
(3)
مردیست تنها،
--روزگارم،،
مینگرم،
انگار پیر شده است.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#انجمن_شعر_و_ادب_رها (میخانه)
مجموعه اشعار هاشور 48 #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
(1)
در نهادِ کدامین حادثه
(قیدت) کنم؟
تا تو،
مقید به (فعل آمدن) بشوی!
(2)
انار ترک خوردهست،
--لبخندت!
میکِشاند به خوردن
پاییز نگاهم را...
(3)
مردیست تنها،
--روزگارم،،
مینگرم،
انگار پیر شده است.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#انجمن_شعر_و_ادب_رها (میخانه)
در پیله ی دلتنگی،،،
چنان گرفتارم که"
پروانهگی؛
فراموشم شده ست!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
شیرین میکنی هر شب
--خوابهایم را.
و بِسترم؛
طعمِ "تو" را میگیرد
تا،،،
--صبح!.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)